۱۳۹۷ شهریور ۷, چهارشنبه

مجاهد شهید فاطمه (زری) کامیاب شریفی - سراپا شور آزادی

لينك به منبع:

مجاهد شهید فاطمه (زری) کامیاب شریفی - سراپا شور آزادی

فاطمه کامیاب شرییفی
فاطمه کامیاب شرییفی

محل تولد: لشت نشاء
شغل: شهيدان سرافراز اشرف
سن: 52
تحصیلات: -
محل شهادت: اشرف
تاریخ شهادت: 10-6-1392
محل زندان: -

 
سابقه زندان: ۴سال در رژیم خمینی

زن میدانی اگر هست درین بحر خطر
این زنانند که بر موج فدا می‌رانند
معنیش چیست که این‌گونه بر آن می‌تازند؟
شاید آن کس که بکوبد سر خصم، اینانند؟!
 
یکی از زنان شیردل و قهرمانی که در قتل‌عام دهم شهریور در اشرف، توسط جلادان مالکی به‌شهادت رسید، مجاهد قهرمان فاطمه کامیاب شریفی بود.
زنی سراپا مجاهد و مسئول، از نسل «فاطمه امینی» ها. که از اوان جوانی، با عشق به آزادی، جانانه پا در راه مبارزه گذاشت. سراپا شور آزادی و ایمان، ۳۳سال در طریق پر رنج و خون رهایی گام گذاشت. از زندانها و میدانهای نبرد گذشت، و در اشرف پایدار، بزرگترین حماسه پایداری و ایستادگی را با خون خود رقم زد.
خودش پیوستنش را به مجاهدین چنین شرح داده است:
 «سال 59 در تهران با انجمن محلات خزانه رابطه تشکیلاتی داشتم. … در تمام میتینگها و تظاهراتهای سازمان شرکت داشتم. در 19خرداد 60 در میدان توپخانه دستگیر شدم. … حدوداً 80نفر بودیم و ما را به باغ جهانبانی در نزدیکی کرج بردند که محل اصطبل اسبها بود و در سلولهای مختلف انداختند …»
 «… حاجی رحمانی رئیس زندان قزل صدا کرد و گفت که اگر می‌خواهید آزاد بشوید، باید مصاحبه تلویزیونی بکنید وگرنه آزادی خبری نیست که من قبول نکردم. من و نفراتی که قبول نکردیم را به بند 8تنبیهی قزل‌حصار بردند و در آنجا به مدت یک و نیم سال بودیم».
فاطمه قهرمان، بعد از آزادی از زندان در سال ۶۴، تصمیم به پیوستن به سازمان می‌گیرد:
 «تصمیمم از زمانی جدیت به خودش گرفت که برادر در کربلا که رفته بودند، در آنجا از همه خواستند که بیایند و وقتی «هل من ناصر ینصرنی» را گفتند، تنم لرزید و تصمیمم راسخ شد که حتماً خودم را برسانم».
مجاهد قهرمان فاطمه کامیاب در مهر ۶۶ به منطقهٴ مرزی منتقل شد.
او از خانواده‌ای مجاهد و گردپرور است. فاطمه خواهر دو قهرمان شهید مجاهد خلق، به نامهای بیژن و اسفندیار بود.
مجاهد شهید بیژن کامیاب شریفی دلاوری بود که در واقعهٴ 19بهمن 1360 به‌خاطر ادای احترام شجاعانه‌اش به شهدای 19بهمن و پیکرهای موسی و اشرف، در اوین توسط جلادان خمینی تیرباران شد.
فاطمه شرح شهادت برادر قهرمانش را چنین بیان کرده است:
 «سال 60 که شهدای 19بهمن رو آورده بودند توی اوین، برادر من17سالش بود اون موقع تو زندان بود که با یک سری از بچه‌ها آوردند بالای سر شهدای 19بهمن که اونجا ادای احترام کردند، همه سرود خوندند، و برادر من پای اشرف و موسی را بوسید و همون جا درجا لاجوردی دژخیم، شهیدش کرد».
برادر دیگر فاطمه قهرمان، رزمنده دلیر مجاهد خلق، اسفندیار کامیاب شریفی بود که در 4مرداد 1367 در عملیات فروغ جاویدان قهرمانانه به‌شهادت رسید.
فاطمه به‌عنوان عضو شورای رهبری مجاهدین، مسئولیتهای خود را با سختکوشی و بی‌نشانی تمام به‌خصوص در ۱۰سال پایداری اشرف انجام می‌داد. آخرین فراز مسئولیت پذیری او، ایستادن در اشرف و نگاهبانی از اموال مجاهدین بود. او بارها بر عهد خود در پایداری تا به آخر تأکید کرده است. از جمله در نقشه مسیر خود در مرداد ۹۲ نوشت:
 «… هر چه زمان می‌گذرد قدر و ارزش راهی که به آن پا نهاده‌ام در زیر چتر رهبری مسعود و مریم را بیشتر فهم می‌کنم و خدا را هزاران بار شکر می‌کنم که من را در این مسیر هدایت کرد و نمی‌دانم با چه زبانی شکر این همه نعمت را بکنم. … در این مرحله با ایمان به مرحله سین و تغییر دوران بار دیگر… پیوندم را هرچه مستحکمتر و پولادین‌تر می‌کنم که بار مسئولیت پذیری‌ام را در این دوران صد چندان بیشتر می‌کند. … بار دیگر از خدا می‌خواهم که: من را رهروی شایسته در این مسیر گردان! و مجاهد بدهکار باشم و شهادت را که هم‌چون شهدی شیرین در این مسیر است نصیبم گردان. مجاهد بدهکار می‌مانم. مجاهد بدهکار می‌میرم…».
گیرم از ساقه بریدند بسی شاخهٴ گل
ریشه‌ها هست که صد شاخ دگر رویانند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر